خدای من
آنجا که
ایمان است ، نسیم عشق می وزد
آنجا که عشق است ،
صلح حکم فرماست
آنجا که صلح است ،
خدا هست
و آنجا که خدا هست ،
خوشی و سعادت بر آن سایه افکنده است . . .

خدای من
خداییست که اگر سرش فریاد کشیدم
به جای اینکه با مشت
به دهانم بزند
با انگشتان مهربانش
نوازشم می کند و می گوید
میدانم جز من کسی
نداری
. .

من خدایی دارم ، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان ، خوب ، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید ، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد ، او مرا می خواند ، او مرا می خواهد
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۲ ساعت 12:26 توسط تنها ترین تنها
|
اون لبخندی که برای پنهان کردن دردت میزنی ، لبخند خداست به بنده اش